userfiles/images/logo.png

زرنگ باش!

زرنگ باش!

دسته: دستورالعمل ها
منتشر شده در جمعه, 15 آذر 1392 15:04
بازدید: 4364
 

حاج محمد اسماعیل دولابی در تعبیری زیبا از وظایف منتظران در دوران غیبت می گوید:



پدری چهار فرزند خود را داخل اتاقی گذاشت و گفت: تا من بر می گردم، اینجا را مرتّب کنید. خودش هم رفت پشت پرده و از آنجا نگاه می کرد، می دید کی چه کار می کند و آنها را روی یک کاغذ می نوشت تا بعد برای خودش حساب و کتاب کند.


یکی از بچه ها که گیج شده بود، یادش رفت. سرگرم بازی و خوراکی شد. یادش رفت که پدرش گفته خانه را مرتّب کنید.یکی از بچه ها که شرور بود، شروع کرد به داد و فریاد کردن و به هم ریختن خانه و می گفت: من نمی گذارم کسی اینجا را مرتب کند. 

 


یکی که خنگ بود، به وحشت افتاد و ترسید. نشست وسط اتاق و شروع کرد به گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی گذارد اینجا را مرتب کنم.


اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، سایه پدرش را از پشت پرده دید. زود همه جا را مرتب می کرد. می دانست پدرش دارد روی کاغذ می نویسد، بعد می رود و یک چیز خوب برایش می آورد. هی نگاه می کرد سمت پرده و می خندید. دلش هم تنگ نمی شد. می دانست که پدرش همین جاست. توی دلش هم گاهی می گفت: اگر یک دقیقه دیرتر بیاید، باز من کارهای بهتر می کنم.


آخر سر آن بچّه شرور همه جا را به هم ریخت. او به هم ریخت ولی می دید که این بچه زرنگ دارد می خندد و خوشحال است و اصلا ناراحت نمی شود. وقتی همه جا را به هم ریخت، همه چیز که آشفته شد، آن وقت آقا جان آمد.


ما که خنگ بودیم، گریه کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد.


زرنگ باش! خنگ نباش! گیج نباش! شرور که نیستی الحمدلله. گیج وخنگ هم نباش . زرنگ باش! نگاه کن و از پشت پرده سایه تنش را ببین و بخند و کار خوب کن. خانه را مرتب کن.

منبع: ماهنامه موعود- اردیبهشت وخرداد 1390- شماره 123 و 124

  • هیچ نظری یافت نشد

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.