News

201001403
Untitled 8850036951
image1400341

payamresan9 2

360

payamresanNN9 1

360

درس خـارج فقـه موضوع: غدیر

درس خـارج فقـه موضوع: غدیر

 29درس خـارج فقـه

 موضوع: غدیر

 

 

 

  PDF8
  مستندات

 

 

 

 

 

 

 

درس خـارج فقـه
حضرت آیت الله صفـایی بوشهـری
 
موضوع: غدیر
 
حوزه علمیه امام خمینی (ره) بوشهر
18/ آبان ماه / 1390
  
روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

هفته ولایت و امامت بر شما مبارک باشد و این نکته را توجه کنید که گذشته چراغ راه آینده است، گذشته کتاب آموزش آموزه‌های عبرت‌آموز برای فهم و موضع گیری صحیح در حال و آینده است. در حال حاضر تجلی ولایت‌مداری علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) در زمان خودش، در مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (دامت برکاته العالیه) تحقق دارد و تخطی از آن حرام است، تخطی از ولایت مقام معظم رهبری حرام است و موجب عذاب اخروی است، این را تلقی و فتوای شرعی بدانید.

در حال حاضر جهان اسلام در حال کار بزرگی است و بازی‌های شیطنت‌آمیز سیاسی در هر رده‌ای که باشد تنقیصی در عرصه ولایت مداری ایجاد بکند، حرمت شرعی دارد و موجب عذاب اخروی است به همین خاطر، حوزه‌ها الحمدالله و مردم ولایتمدار با عبرت گرفتن از جریانات سیاسی صدر اسلام اکنون مطیع مقام معظم رهبری هستند و نخبگان و شخصیت‌ها اگر چنین نیستند باید نگاهی به صدر اسلام کنند و خودشان را در آیینه صدر اسلام ببینند و نگاه کنند که در چه جایگاهی قرار دارند، جزء قاسطین هستند در مارقین هستند در ساکتین هستند یا در ناکثین هستند، نکند خدای ناکرده انسان عمرش تمام شود ببیند در یکی از گروه‌های مخالف ولایت است و خودش نمی‌داند «إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ» آن وقت فریاد بزند خدایا مرا برگرداند تا کار را درست بکنم اگر معاویه برگشت تو هم برمی‌گردی، اگر "مروان بن حکم" برگشت این آقا هم برمی‌گردد، اگر عمروعاص برگشت، اگر ابوموسی اشعری برگشت، اگر "عبدالله ابن وهب راسبی" برگشت، اگر "سعد ابن ابی وقاص" برگشت این آقایی که ادعای اصالت اندیشه و عمل در مقابل مقام معظم رهبری می‌کند برمی‌گردد و جبران می‌کند!

انسان باید عاقل باشد، عقل سیاسی داشته باشد، فریب اوائل نخورد، اوائل همیشه موجب فریب است، فکر عواقب باشد «الفکر فی العواقب ینجی من العتائب» به همین خاطر این دهه امامت که الحمدالله شروع شده است دهه آموزش آموزه‌های عبرت‌آموز سیاسی تاریخ اسلام است لذا انسان بنشیند فکر کند، اندیشه کند، ملاحظه ‌کند، نکند هوای نفس، نکند خود برتر بینی، نکند تحلیل‌های غلط، دوستان ناباب، خط و جبهه ناصحیح و منحرف، فضای اندیشه و عمل انسان را چنان کند که آرام آرام از خط ولایت فاصله بگیرد و برسد به جایی که بعد از مدتی خودش را مقابل ولایت ببیند، ولی احساس نکند، یک باره ببیند «و کشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید» ببیند عجب، دیگر کار از کار گذشته است.

دهه امامت، دهه آموزشِ آموزه‌های عبرت‌آموزِ سیاست است. چقدر خوب است که انسان در فضای زندگی خود بنشیند، تأمل کند، محاسبه کند، ملاحظه و بررسی کند شخصیت‌هایی را که در عرصه‌های مختلف کار سیاسی انجام می‌دهند در صدر اسلام، و بعد از عملکرد آن‌ها اگر نورانی است تجربه کند و اگر نار است و سیاه، عبرت بگیرد و مواظبت کند. در تاریخ سیاسی اسلام هرگاه انسان در مقابل ولایت برای خود اصالت قائل شد ولو به اندازه یک دانه ارزن، این آغاز بیچارگی و بدبختی و مرگ سیاسی او است.

حسن بصری در بصره داشت وضو می‌گرفت، ایشان یکی از زهاد ثمانیه اهل سنت است، در وضو وسواس داشت و اصلاً انسان وسواسی‌ای بودند، در بصره بودند وقتی که اصحاب جمل به بصره حمله کردند به هیچ صورت کمک نکرد به فرماندار منصوب از طرف علی‌بن‌ابیطالب نماینده آقا، هیچ کمک نکرد، بلکه با سکوت خودش از اصحاب جمل حمایت کرد. آقا وقتی آمدند به بصره و اصحاب جمل را شکست دادند، در یک صحنه‌ای با حسن بصری مواجه شدند که داشت وضوع می‌گرفت، در وضو و در طهارت وسواس داشت، بارها همین‌طور آب روی دست خودشان می‌ریختند، آقا علی‌بن‌ابی‌طالب یک نگاهی به ایشان کرد، نشسته بود، گفت: چرا این همه آب می‌ریزی؟ او گردنش را بلند کرد (که خدا گردنش را بشکند) و گفت: تو چرا این همه خون می‌ریزی؟ شد آخرش این. کسی که در مقابل ولایت این‌طور سخن بگوید آخرت و عاقبتش این می‌شود، بیچاره می‌شود.

"عبدالله ابن وهب راسبی" می آمد خدمت امیر مؤمنان(ع) می‌گفت: من می‌گویم تو چه کاری انجام بده، امام علی (علیه‌السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: نمی‌دانم من امام هستم یا این‌ها امام هستند؟

آخر و عاقبت این افراد به اینجا رسید که به امام گفتند توبه کن، یعنی آن انحراف کوچک اول، به اینجا رسید که اول به امام می گفتند تو چه بکن و بعد به اینجا رسید که به آقا گفتند توبه کن! چرا جنگ کردید؟ توبه کن، با اهل صفین! این درحالی است که خود آن‌ها گفته بودند جنگ بکن، آنها عراقی و مخالف شامیان بودند، به خود آقا گفتند که جنگ بکن، آقا هم نه به خاطر حرف آن‌ها بلکه به خاطر آن عدم ولایتمداری معاویه اقدام کرد. بعد که جنگ شد دشمن آن‌ها را فریب داد این‌ها هم دیدند، آنها هم دیدند با هوای نفسشان آن صلح هم خوب است، دیدند به جایی می‌رسند، با جنگ به جایی نمی‌رسد با صلح به جایی می‌رسند. به آقا گفتند جنگ نکن!

این جریان قرآن به نیزه کردن، فکر نکنید که کار عمروعاص بود، این طرف در لشکر امیر مؤمنین آدم‌های قوی سیاسی بودند، این‌ها با هم بسته بودند که تو قرآن به نیزه کن ما می‌گوییم با قرآن نمی‌جنگیم، این‌ها اهل قرآن که نبودند، با هم تبانی کرده بودند، "عمروعاص" با "اشعث ابن قیس" تبانی کرده بود، گفته بود من از آن طرف قرآن به نیزه می کنم شما از آن طرف بگویید ما با قرآن نمی‌جنگیم، علیه امام تبانی کرده بودند. یک شرایطی برای امام درست کردند، امام می‌گفت: بجنگید، این‌ها می‌گفتند: نمی‌جنگیم. مالک‌اشتر می‌گفت: رفتم جلو، دارد تمام می‌شود، امام می‌گفتند برو، آن‌ها می‌گفتند برگرد، بعد از آنی که دید دارد کار خراب می‌شود و نصف لشکر امیرالمؤمنین برگشت کرده بودند به طرف خیمه امیرالمؤمنین، کار این‌طوری شده بود این داستان‌ها و این فیلم‌ها نشان نمی‌دهند، اصلاً نصف لشکر با شمشیر به طرف امیر مؤمنان برگشته بودند و اگر اقدام می کردند آن طرف حمله می‌کردند به مالک اشتر، آقا سریع گفتند: مالک برگرد، وقتی برگشت این‌ها گفتند: چرا برگشت؟ چرا شما نگذاشتید جنگ شود؟ امام فرمودند: خودتان گفتید؟ آن‌ها گفتند: حالا ما یک غلطی کردیم! امام فرمودند: لشکر داشت دو تکه می‌شد و از بین می رفت و صلاح نبود، آن‌ها گفتند: تو باید درستش می‌کردی، همه از موضع تهاجم. بیچاره می‌کند انسان را که در مقابل امام روحیه تهاجمی داشته باشد، کاری کردند که امام وقتی که ضربت خوردند فرمودند: «فزت و رب الکعبه» راحت شدم، نه از دست مردم بلکه از دست خواص، خواص نادان، راحت شدم، دائماً می‌گویند چه بکن! چه بکن ...، یکی نمی‌آید و بگوید چه می‌فرمایید، همه می‌گویند چه می‌خواهیم، این می‌شود دیگر !

دهه ولایت و امامت، دهه آموزش ولایت‌مداری است و این را ما باید ملاحظه کنیم به ویژه روحانیت، باید ما این آموزه‌ها را درس دهیم و بیان کنیم که جامعه مبتلا نشود به اشتباهات صدر اسلام، نکند خدای ناکرده کسانی حرف هایی بزنند و ما ساکت باشیم، سکوت ما ایجاد انحراف می‌کند سکوت ما ایجاد توقف می‌کند، به همین خاطر باید حوزه‌های علمیه رسالت خود را در عرصه ولایت مداری انجام دهند، نه به سخن و اسم، بلکه با تمام وجود، دانش بنیان، علمی با مبانی فقه حکومتی و تحلیل‌های علمی، نقلی و فلسفه تاریخی، از ولایت دفاع کنند، از ذخیره خدا، مقام معظم رهبری دفاع کند، مقام معظم رهبری ذخیره خدا برای شرایط معاصر و برای جهان معاصر است.

 ولایت مداری در این نیست که فقط حرف بزنیم و سخن بگوییم باید جان در این راه داد، مالک‌اشترها بودند، عمارها و یاسرها بود، قیس‌بن‌سعد بود، به خاطر شرایطی که پیش آمده بود آقا قیس‌بن‌سعد را از فرمانداری مصر عزل کرد، قیس‌بن‌سعد یک شخصیت بزرگ تاریخی است و انسان حتماً باید تاریخ زندگی این انسان را بخواند. ایشان فرزند "سعد بن عباده" هستند، سعد بن عباده بزرگ انصار بود که بعد در جریان خلافت دید به غیر از علی‌بن‌ابی‌طالب در صحنه آمده، بعد از پیامبر ادعای خلافت هم کرد، این سعد همان روزی که پدرش همچین ادعایی کرد، ناهار با او نخورد، گفت: دیگر ناهار خوردن در سفره با تو حرام است، به پدرش گفت: تو ادعایی می‌کنی در مقابل علی‌بن‌ابی‌طالب، با پدرش دیگر صحبت نمی‌کرد. در تمامی جریانات، موضعی که می‌گرفت موضعِ شفاف، صحیح، ولایت مدارانه و شجاعانه بود. 25 سال کنار علی‌بن‌ابی‌طالب بود، وقتی آقا حاکم شد قیس را فرستاد به مصر. شرایطی پیش آمد که آقا گفت شما دیگر برگردید، شرایط بد شده است، ایشان را که برگرداند از مصر، همه فکر می‌‌کردند که ایشان دیگر می رود به مدینه و با علی‌بن‌ابی‌طالب قهر می‌کند و می‌گوید ما را عزل کرده است. آمد کوفه، خدمت آقا! شمشیر به دستش بود، گفت: آقا، من جان در راه تو دادم، هم قهر تو را می‌پسندم و هم صلح تو را می‌پسندم، هم نصب تو را می‌پسندم، هم عزل تو را می‌پسندم، این گردن را برای شما گذاشته‌ام، این‌هایی که می‌گویند قیس عزل شد و می رود به مدینه، اشتباه می‌کنند، می‌آید به کوفه و پاسبان کوچه علی‌بن‌ابی‌طالب می‌شود، ای رحمت خدا بر تو قیس ابن سعد!

در جریان امام حسن مجتبی (ع) همه فریب خوردند، "قیس‌بن‌سعد" ایستاد، "عبیدالله بن عباس" پسر عموی امام حسن (ع) فریب خورد با پول، با وعده پست، اما قیس‌بن‌سعد ایستاد تا این که علی‌بن‌ابیطالب او را عزل کرد، ایستاد و دفاع از امام حسن مجتبی (ع) کرد، با ده هزار نفر مقابل صد هزار نفر لشکر معاویه، گفت: جانم فدای ولایت، جانم فدای علی‌بن‌ابی‌طالب، تا جان دارم با علی‌بن‌ابی‌طالب هستم. این اساس است، ولایت مداری این است که انسان در مقابل ولی، برای خودش اصالت فکر قائل نباشد، اصالت جان قائل ‌نباشد، اصالت مال قائل نباشد، اصالت مقام قائل نباشد، به این می‌گویند شخصیت، نخبه، خواص و خواص بصیر، این‌ها است که ما باید در جامعه ترویج کنیم در جامعه تزریق کنیم، رسالت ما این است، به همین خاطر خداوند به همه حوزه‌ها، به همه ایران و به همه اسلام این موهبت را داده است، این موهبت الهی را داده است که این چنین در شرایط کنونی جهان اسلام متنعّم است به وجود مبارک یک شخصیت از تبار فاطمه زهرا و علی‌بن‌ابی‌طالب که نماد اقتدار اسلامی و عزت علوی است مقام معظم رهبری، همه ما باید قدر بدانیم، حوزه‌ها باید قدر بدانند، مراجع باید قدر بدانند، روحانیت باید قدر بدانند، نخبگان باید قدر بدانند، دانشگاهیان باید قدر بدانند. مقام معظم رهبری کسی است که افکارش سال‌ها از زمان جلوتر است و جهان سیاستِ اسلامی را مدیریت می‌کند.

خدایا به حق حضرت زهرا طول عمر با عزت به مقام معظم رهبری مرحمت بفرما، و به همه ما توفیق رهروی راه علی‌بن‌ابی‌طالب و فرزندانش و معظم‌له عنایت بفرما. خدایا قَسمت می‌هیم به مقربان درگاهت که سرزمین اسلامی را نجات عاجل عنایت بفرما، این فضایی که در جهان درست شده است را با ظهور آقا امام زمان هر چه زودتر نورانی به حکومت اسلامی جهانی بگردان.

 

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 

  • هیچ نظری یافت نشد

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.

حدیث برگزیده

1402 12 26

گلستان اخلاقی

کلمات قصار حکایت ها
دستورالعمل ها سخنرانی ها
 
پرسش و پاسخ
اشعار
sah 
شرح صحیفه سجادیه
web Design:sirafdp.com